در زمان های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش) از جایش درمیرود.
پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش میبرد، اما دختر اجازه نمیدهد کسی دست به باسنش بزند و هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکند محرم بیمارش است، اما دختر زیر بار نمی رود و نمیگذارد کسی دست به باسنش بزند.
به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوانتر میشود.
تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم...
ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ پنج شنبه 3 مهر 1398برچسب:مطالب جالب و خواندنی, درمان شگفت انگیز, توسط saeed ali